به منظور آشنایی با جرم خیانت در امانت و نحوه شکایت از آن میتوانید مقاله «خیانت در امانت چیست؟ شرایط اثبات، مجازات و نحوه شکایت» را در وب سایت وکیل سوال مطالعه نمایید.
شماره دادنامه قطعی: …..
تاریخ دادنامه قطعی: 1401/02/28
مرجع صادرکننده: شعبه دوازدهم دیوان عالی کشور
شعبه ۲۳ دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب قم به موجب دادنامه شماره ۲۹۶۸ – ۲۳. ۱۰٫۱۴۰۰ چنین اظهار نظر نموده است:
در خصوص اتهام اقایان ع. و م. شهرت هر دو خ. با وکالت اقایان غ. ق. ب. و م. پ. دایر بر خیانت در امانت نسبت به چند فقره چک ، جعل امضای شاکی ، استفاده از اسناد مجعول و تحصیل مال از طریق نامشروع موضوع شکایت اقای م. خ. با وکالت اقای ع. ع. ، با توجه به اینکه حسب محتویات پرونده و پاسخ استعلام بانک مربوطه جرایم مورد ادعای شاکی در حوزه قضایی بخش ترکمنچای محقق گردیده لذا صرفنظر از صحت وسقم موضوع مستندا به ماده ۱۱۶ قانون آیین دادرسی کیفری و رای وحدت رویه شماره ۶۸۸ مورخ ۸۵/۳/۲۳ هیات عمومی دیوان عالی کشور ، قرار عدم صلاحیت این مرجع به صلاحیت و شایستگی دادگاه عمومی بخش ترکمنچای صادر و اعلام می گردد. قرار صادره پس تایید دادستان محترم قطعی است.
متعاقبا شعبه دادگاه عمومی بخش ترکمنچای- اذربایجان شرقی به موجب دادنامه شماره ۸۶۲۸ – ۳۰. ۱۱٫۱۴۰۰ چنین اظهار نظر نموده است:
در خصوص شکایت اقای م. خ. با وکالت اقای ع. ع. علیه اقای ع. و م. هر دو به فامیلی خ. دایربر خیانت در امانت -تحصیل مال از طریق نامشروع -جعل و استفاده از سند مجعول با عنایت در محتویات پرونده ، صرف نظر از ماهیت امر ، نظر به اینکه طبق اظهارات شاکی ، چک امانی در … در بنگاه معاملاتی به مشتکی عنه به عنوان امانت سپرده شده لکن بعد از مراجعه شاکی ، مشتکی عنهم از استرداد چک امانی به شاکی استنکاف نموده اند که با ملاحظه مراتب فوق هم وصف سپردن و هم وصف خودداری از استرداد چک امانی ، در … اتفاق افتاده است و قصد مجرمانه مرتکب نیز در همان محل تجلی گردیده لذا هرگونه بزه احتمالی خیانت در امانت که مستندا به ماده ۶۷۴ از قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات، جرم مهم تر می باشد در حوزه قضایی ان شهرستان به وقوع پیوسته است.لذا این دادگاه خود را از لحاظ محلی صالح به رسیدگی ندانسته مستندا به ماده ۳۱۰ از قانون آیین دادرسی کیفری قرار عدم صلاحیت به اعتبار و شایستگی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان قم صادر و اعلام میدارد.
دفتر: پرونده از امار کسر و به جهت حدوث اختلاف در صلاحیت از دو استان مختلف ، جهت حل اختلاف به دیوان محترم عالی کشور ارسال گردد.
با وصول پرونده به دیوان عالی کشور و ارجاع به این شعبه ، هیات قضایی شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرایت گزارش اقای ح. ح. عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده ، مشاوره نموده و چنین رای صادر می نماید:
با توجه به مراتب فوق ، نظر به محتوای پرونده امر و موضوع خواسته به شرحی که در قرار صادره از دادسرای عمومی و انقلاب قم و نیز شعبه دادگاه عمومی بخش ترکمنچای استان آذربایجان شرقی انعکاس یافته است؛ لذا استدلال شعبه دادگاه عمومی بخش ترکمنچای استان اذربایجان شرقی صحیح و منطبق با موازین قانونی میباشد. توجها به ماده ۲۸/ تبصره ذیل ماده ۲۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی ، ضمن تایید استدلال مذکور ، با اعلام صلاحیت ۲۳ دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب قم حل اختلاف می گردد.
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
شماره دادنامه قطعی: 9209980295101154
تاریخ دادنامه قطعی: 1395/10/14
مرجع صادرکننده: شعبه 39 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
در خصوص اتهام متهمین 1- غ. الف.دائر بر ترک انفاق نسبت به فرزندش به نام ز. الف. 2- م. م. دائر بر توهین و تهدید نسبت به خانم ز. الف.، با عنایت به شکایت شاکی خصوصی و شهادت شهود و کیفر خواست صادره از دادسرای ناحیه 18 تهران و عدم حضور متهمین در طول مراحل دادرسی به نظر بزهکاریش محرز و مسلم بوده لذا مستنداً به مواد 608 و 669 قانون تعزیرات مصوب سال 75 و ماده 54 قانون حمایت خانواده مصوب سال 91 متهم ردیف اول را به تحمل 1 سال حبس و متهم ردیف دوم را به تحمل 74 ضربه شلاق بابت بزه توهین و تحمل 2 سال حبس بابت بزه تهدید به ضررهای نفسی محکوم می نماید اما در خصوص اتهام دیگر متهم ردیف دوم دائر بر خیانت در امانت نسبت به شناسنامه شاکی خصوصی با عنایت به اینکه شناسنامه مال نبوده و ارزش مالی ندارد و وسیله تحصیل مال نیز نمی باشد لذا به لحاظ عدم توجه اتهام به متهم مستنداً به بند الف ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری حکم به برائت ایشان صادر و اعلام میگردد رای صادره غیابی و ظرف ده روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این شعبه سپس ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاههای تجدیدنظر استان تهران میباشد.
در خصوص واخواهی متهم م. م. نسبت به رای غیابی شماره 944-05/09/94 صادره از این دادگاه ، نظر به اینکه واخواه در این مرحله از دادرسی، دلیل جدیدی که موجب نقض دادنامه مذکور شود ارائه ننموده است لذا مستندا”به ماده 218 قانون ائین دادرسی کیفری ضمن رد واخواهی ایشان دادنامه واخواسته را عینا” تایید واستوار می نماید.رای صادره ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاههای تجدید استان میباشد.
تجدید نظر خواهی د. ش. به وکالت از آقای غ. الف. و خانم م. م. از دادنامه شماره 218 -03/03/1394 صادره از شعبه 1153 دادگاه عمومی جزایی تهران که در مقام تایید دادنامه شماره 944- 05/09/1393 بابت اتهام توهین خانم م. به خانم ز. الف. به تحمل 74 ضربه شلاق تعزیری و از حیث اتهام تهدید به تحمل دو سال حبس تعزیری صادر شده اعتراض و تقاضای تجدید نظر خواهی شده و از دادنامه شماره 944-05/09/1393 صادره از شعبه 1153 دادگاه عمومی جزایی تهران بابت اتهام غ. الف. از حیث اتهام ترک انفاق به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شدهاند رای دادگاه ثبت به آقای الف. بابت ترک انفاق دخترش غیابی بوده و در تاریخ 1394/4/20 برگ 92 سابقه اقای الف. از حق واخواهی اسقاط نموده و خواهان تجدیدنظر خواهی شده که وکیل تجدیدنظرخواهانها طی لایحه ای اعتراض و تقاضای تجدید نظر خواهی داشته که پرونده به این دادگاه ارجاع و با وصول سابقه و تهیه گزارش و ایراد بر دادرسی وارد نشده که به دادگاه کیفری 2 اعاده که دادگاه کیفری 2 شعبه 1139 تهران به موجب دادنامه شماره 182 -1395/2/21 قرار قبولی درخواست تجدید نظر صادر نموده و در این تجدیدنظرخواهی اعلام شده باید گفت قرار قبولی تجدیدنظرخواهی قابل اعتراض نبوده و مجددا در تاریخ 1395/4/9 وفق دادنامه شماره 451 – صادره از شعبه 1139 کیفری 3 تهران قرار قبولی درخواست تجدیدنظر صادر نموده که این امر بی فایده بوده و تکراری است و پس از آن پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال که دادگاه تجدیدنظر پس از وصول سابقه و ملاحظه آن و بررسی به عمل امده و با تشکیل جلسات در تاریخ 1395/6/20و 1395/6/21 و 1395/6/24 و حضور آقای د. ش. در جلسه مورخه 1395/6/21 که وعده کرده بود موکل خود آقای غ. الف. را برای حل معضل خانم ز. الف. به دادگاه معرفی نماید لیکن در تاریخ1395/6/24 حضور پیدا نکرده اند و در تاریخ 1395/10/13 به اتفاق یکی از موکلین خانم م. م. حضور پیدا کرده اند و آقای غ. الف. حضور پیدا نکرده اند و در خلال دادرسی در مرحله تجدیدنظر خانم ز. الف. به ترک خانم د. و مدیریت حقوقی دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) به بهزیستی معرفی تا اینکه در مرکز بهزیستی نگهداری و مراقبت به عمل آید و در این تاریخ تحت مراقبت قرار گرفته اما وکیل تجدیدنظر خواه بابت اتهام ترک انفاق موکل خود و غ. الف. اعلام کرده موکل آمادگی دارد رضایت شاکیه خانم ز. را جلب نماید گرچه در جلسات قبل هم فرصت داده شد بلکه نتیجهای حاصل نشد و نسبت به اتهام خانم م. م. دررابطه با محکومیت توهین و تهدید منکر شده و در دفاع از موکله مطالب را بیان کرده است اما اعتراض وکیل تجدید نظر خواه به محکومیت غ. الف. وارد نبوده و دلیلی برای نقض رای ارائه نشده است و اعتراض نامبرده با مصادیق ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفری انطباق ندارد فلذا دادگاه ضمن رد اعتراض نسبت به محکومیت غ. الف. به استناد بند الف از ماده 455 قانون آیین دادرسی کیفری دادنامه معترض عنه عینا تایید میگردد و اما اعتراض نامبرده به محکومیت موکله خود خانم م. بابت 74 ضربه تعزیری توهین می توان گفت این قسمت از دادنامه منطبق با موازین قانونی صادر شده و اعتراض وکیل تجدید نظر خواه منطبق با قانون نبوده ضمن رد اعتراض دادنامه معترض عنه به استناد بند الف از ماده 455 قانون آیین دادرسی کیفری و ماده 459 قانون مذکور و بند ث ماده 38 قانون مجازات اسلامی به علت وضع خاص و اوضاع اجتماعی به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی تبدیل و با اصلاح حکم دادنامه عینا تایید می گردد و اما اعتراض بابت تهدید به ضرر شرفی با عنایت به بررسی به عمل آمده و به علت فقدان ادله کافی و با پذیرش اعتراض به استناد بند ب ماده 455 قانون ایین دادرسی کیفری محکومیت حبس تعزیری خانم م. بابت تهدید نقض و به استناد ماده 4 قانون آیین دادرسی حکم بر برائت صادر و اعلام میگردد و رای صادره حضوری و قطعی است.
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
شماره دادنامه قطعی: 9209982153800923
تاریخ دادنامه قطعی: 1395/08/25
مرجع صادرکننده: شعبه 20 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
درخصوص اتهام آقای ح. م.،دایر بر خیانت در امانت،موضوع شکایت شرکت الف.-سهامی عام-وبدین خلاصه که شرکت شاکی مدعی است وی باسابقه طولانی خدمت درآن شرکت وبرپایه اعتمادمسئولین آن، درعمل و به طور سنتی مسئولیت تهیه سیاهه و ارائه آن به بانک جهت واریز حقوق ومزایای پرسنل را نیز،علاوه بروظایف رسمی وسازمانی،عهده دار بوده است،که ازاین قبل وی در چند نوبت،درحالی که استحقاق نداشته، نام خودرا در ردیف سایر پرسنل به بانک ارائه و در مجموع مبالغی در حدود یک میلیارد و دویست وهفت میلیون وسیصد و پنجاه هزار ریال، بدون اینکه استحقاق داشته باشد، دریافت نموده است، وی درپاسخ اظهار داشته: از نظر مبلغ لطفاً بررسی شود اما کلیت موضوع موردقبول است…ضمناً…. باتوجه به سابقه کار ودر حضور وکیل(شرکت)(امیدوارم)جبران شود…”برگ شماره 16پرونده ودرهمین اظهارات خود علت این کار را اختلاف خانوادگی ومحل مصرف این مبالغ راتأمین ثمن خریدآپارتمان اعلام کرده آدرس دقیق آن را نیز ذکر کرده، پشت همان برگ- با توجه به مراتب واینکه اقرار حاضردرطول رسیدگی نیزموردانکار صریح قرارنگرفته وبلکه دفاعیات دیگرمطرح شده ،بلحاظ مضمون ودلالت نیز هیچ منافاتی با مفاد اقرار یاد شده نداشته است، ازطرف دیگر مستندات بانکی وغیرقابل انکار از ناحیه شاکی- به شرح صفحات هشت تاسیزده-گزارش مرجع انتظامی درباره اقاریر اولیه متهم-به شرح صفحه هفده- ونیز صفحه بیست-مجموع اظهارات طرفین و وکلای آنها در مراحل مختلف رسیدگی ،نتیجه بررسیهای کارشناس رسمی دادگستری درپنج برگ که درنهایت مبلغ یک میلیارد و دویست وهشتاد و پنج میلیون وهفتاد هزار ریال برداشت غیرقانونی ازناحیه مرتکب رابه اثبات می رساند، و در مقام عمل اساس وبررسیهای کارشناسی و مستندات آن و نیز نتیجه اعلامی مصون ازخدشه و ایراد باقی مانده و با نتایج حاصل از سایرتحقیقات و بررسیهای قضائی و واقعیات به دست آمده انطباق دارد، دفاع وکلای متهم درباره تزلزل درارکان تحقق بزه از جمله اینکه وظیفه سازمانی محول شده به متهم مسئولیت امور استخدامی شرکت بوده لذا عنصر سپردن محقق نیست،یا اقرار وی نزدمرجع انتظامی مخدوش بوده و…به نظر دادگاه پذیرفتنی نیست،چرا که تحلیل عمل بزهکارانه درصدور رأی و ابتناء آن بر دلایل قضائی به شرح پیش گفته، به وضوح مؤید احراز بزه و انتساب آن میباشد، چه اینکه ازلحظه موجودیت وجوه درحساب متهم، ید وی،درقبال آنها،وصفی جز”امانی” نمی تواندداشته باشد، واگرتصور کنیم این وجوه به اشتباه درحساب وی واریز شده، بازمعنای مورد نظر قانون از “سپردن” محقق است، وانگهی در دفعات متعدد، وی به جای “استرداد” این وجوه، نسبت به تصاحب آنها و استعمال و استفاده از آنها مبادرت کرده است، (رکن مادی) پر واضح است که این عملکرد وی با اضرار صاحب مال همراه بوده، که سوء نیت خاص مرتکب رابه اثبات میرساند، به علاوه” بناء” براسترداد، از زمان تحقق “ید امانی” به مثابه غاصب، تکلیف وضعی به رد، موجد”بناء طرفین به استرداد” حتی از دیدگاه ضمانات قهری است، بنابه مراتب با احراز بزهکاری نامبرده به استنادماده 674 قانون مجازات اسلامی مصوب 75، وی را به تحمل شش ماه حبس تعزیری (درجه7) محکوم میکند، لازم به ذکر است دراین پرونده آقایان م. س. و م. ع. وکالت شاکی، وعبدالله شیخ زاده به همراه الف. امانی وکالت آقای متهم را به عهده داشتهاند،این رأی حضوری وظرف بیست روزپس ازابلاغ قابل اعتراض دردادگاههای محترم تجدیدنظراستان تهران است.
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح. م.ف. نسبت به شماره 327 – 94/4/29 صادره از شعبه 1079 دادگاه کیفری دو تهران که به موجب آن معترض به اتهام خیانت در امانت به شش ماه حبس محکوم گردیده است با بررسی اوراق و محتویات پرونده و مطالعه لایحه تجدیدنظرخواهی و استماع اظهارات تجدیدنظرخواه در جلسه دادرسی این مرجع که مشروح دفاع و اعتراض را طی لایحهای ارائه نمود در این مرحله اعتراض موجه و موثریکه منطبق با شقوق مندرج در ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفری باشد و موجبات فسخ رای صادره را فراهم نماید به عمل نیامده است و از حیث رعایت تشریفات قانونی و مبانی استنباط و توجه به مستندات دادنامه مستدل صادره اشکال موثری ندارد لذا با رد درخواست تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته تائید می گردد این رای قطعی است.
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
شماره دادنامه قطعی: 9209970223901400
تاریخ دادنامه قطعی: 1392/10/23
مرجع صادرکننده: شعبه 39 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
اتهام آقای م.ن. فرزند ع.، 32 ساله، دایر بر خیانت در امانت نسبت به بعضی از اقلام لیست جهیزیه با توجه به ١- شکایت شکات ٢- گزارش مرجع انتظامی ٣- کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 5 تهران ٤- مودای گواهی گواهان ٥- سایر قرائن و امارات موجود درپرونده محرز بوده؛ لذا دادگاه بنا بر مطالب پیش گفته و به استناد مواد 674 قانون مجازات اسلامی و با رعایت بند 4 و 5 ماده 22 همان قانون به لحاظ فقدان سابقه کیفری متهم را به پرداخت مبلغ 22/000/000 ریال جزای نقدی در حق دولت محکوم می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف ٢٠ روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران میباشد.
تجدیدنظرخواهی خانم م.ح. به وکالت از خانم الف.ک. فرزند ف. نسبت به دادنامه شماره 852-92/9/3 صادره از شعبه 1161 دادگاه عمومی جزایی تهران که تجدیدنظرخوانده آقای م.ن. فرزند ع. از حیث خیانت در امانت نسبت به اقلام جهیزیه که لیست آن پیوست سابقه می باشد به پرداخت بیست و دو میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس به نفع دولت محکوم گردیده اند که پس از صدور حکم دادگاه بدوی وکیل شاکی مرحله تحقیقات مقدماتی و دادگاه بدوی خانم ح. به رأی دادگاه از باب اخف بودن مجازات و به علت عدم توجه به سابقه کیفری تجدیدنظرخوانده به رأی دادگاه اعتراض و تقاضای بررسی مجدد و تشدید مجازات را داشته اند که پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارسال و به این شعبه ارجاع و با وصول سابقه و ملاحظه آن و تحقیقات معنونه اولاً تجدیدنظرخواه و تجدیدنظرخوانده با یکدیگر رابطه زوجیت داشته اند که به نظر می رسد در زندگی مشترک اختلاف ایجاد شده است. ثانیاً خانم ک. از شورای حل اختلاف تقاضای استرداد جهیزیه می نماید که منجر به حکم استرداد جهیزیه می گردد لیکن دلیلی و مدارکی وجود ندارد که جهیزیه به صورت امانی در اختیار تجدیدنظرخوانده قرار گرفته شود اسناد و مدارک حکایت از اختلاف می باشد. ثالثاً وفق ماده 337 قانون مدنی مالی که به طور صریح یا ضمنی جهت استیفا در اختیار دیگری قرار می گیرد رابطه امانی به وجود نمی آورد ممکن است ضمان به وجود آورد اما امانت تلقی نمیشود و از جهت دیگر اموالی که زوجه به منزل زوج می آورد رابطه امانی ایجاد نمی کند هر چند زن با مرد مالک اموال خود خواهد بود بلکه امانت نخواهد بود و اوراق 95، 96، 97، 98 و 99 سابقه حکایت از اموال متعلق به خانم دارد که دلالت بر امانی بودن و تحویل امانی ندارد گرچه خانم وکیل به وکالت از تجدیدنظرخواه تقاضای رسیدگی و تشدید مجازات را می نماید و از جهتی محکوم علیه دادگاه بدوی تقاضای تجدیدنظرخواهی نمی نمایند و باید گفت رأی دادگاه بدوی خلاف قانون و موازین حقوقی میباشد نه اینکه قابل تشدید مجازات نخواهد بود بلکه قابلیت نقض آن را دارد. فلذا دادگاه با توجه به بررسی و ملاحظه اوراق قضایی ضمن رد تقاضای تجدیدنظرخواهی وکیل تجدیدنظرخواه و به استناد جز 1 از بند ب ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و ضمن نقض حکم محکومیت آقای ب.ن. به استناد اصل سی و هفتم قانون اساسی رأی بر برائت نامبرده از اتهام خیانت در امانت صادر و اعلام می گردد. رأی صادره حضوری و قطعی است.
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
شماره دادنامه قطعی: 9209970224101474
تاریخ دادنامه قطعی: 1392/11/14
مرجع صادرکننده: شعبه 41 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
در خصوص اتهام خانم ب.ع. فرزند ب.، ۳۷ ساله، اهل خلخال، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، دایر بر خیانت در امانت نسبت به هفتصد گرم طلا و سی و پنج میلیون تومان پول نقد و سند منزل مسکونی و وکالت نامه و مدارک شناسایی و کارت ملی و سایر وسایل منزل از توجه به شکایت شاکی و محتویات پرونده و شهادت شهود تعرفه گردیده و سایر محتویات پرونده و این که متهم علی رغم ابلاغ احضاریه در دادگاه حاضر نگردیده و لایحه ای نیز در دفاع از خود به این شعبه ارائه ننموده، لذا اتهام انتسابی به وی محرز و مسجل تشخیص و با انطباق عمل وی با ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) دادگاه نامبرده را به تحمل شش ماه حبس محکوم و اعلام می نماید. رأی صادره غیابی بوده و ظرف مهلت ده روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در این شعبه و پس از آن ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در شعب تجدیدنظر دادگستری استان تهران است.
در این پرونده خانم ب.ع. با وکالت آقای ح.الف. درخواست اعاده دادرسی ازدادنامه ۳۰۰۰۵۴۷ -92/4/30 صادره از شعبه ۱۹ دادگاه تجدیدنظر استان تهران نموده است که به موجب دادنامه فوق الذکرجرم انتسابی به خانم ب.ع. نسبت به طلا و پول و اسناد و مدارک و دیگر اموال محرز دانسته شد و حسب مواد استنادی در قانونی به مجازات مقرره در آن محکوم گردیده است. حال با توجه به این که شاکی پرونده اعتراف کرده که طلاها را خانم خریداری کرده است لکن مدعی است پولش را به او داده و او خریداری کرده است و لیکن اولا شاکی پرونده دلیل بر پرداخت پول طلا ابراز نکرده است. ثانیا به فرض هم شوهر پول به همسرش داده باشد که طلا خریداری نماید دلیل بر این است که به ایشان هبه کرده و تملیک نموده است با این ترتیب جرم خیانت درامانت نسبت به طلا محرز نمیباشد و از این جهت با استناد به ماده ۲۷۲ و ۲۷۴ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری و طبق بند یک از قسمت ب از ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی راجع به طلا نقض و طبق ماده ۱۷۷ قانون مذکور متقاضی اعاده نسبت به این قسمت تبرئه می گردد و رأی قطعی است .
درخصوص ادعای ف.ح. با وکالت آقای م.م. به طرفیت آقای ع.ف. با وکالت خانم ب.الف. به خواسته اعسار از پرداخت محکوم به موضوع دادنامه شماره 794 مورخ 17/08/90؛ دادگاه با عنایت به دادخواست تقدیمی وکیل خواهان که طی آن اظهار داشته موکل به موجب دادنامه موصوف محکوم به پرداخت 000/391/600/18 ریال در حق خوانده اعسار گردیده که قادر به پرداخت محکوم به نمی باشد که بر اثبات ادعای موکل خویش به گواهی گواهان استناد جسته که بعضی از گواهان نیز به گواهی خویش اظهار داشتند که مشارالیه فعلاً دسترسی به اموال خود ندارد و اموالش در رهن بانک می باشد و مابقی نیز بر عسر وی گواهی دارند اما وکیل خوانده اعسار مدعی است که اگر مدعی اعسار در تنگنا هستند پس با وجهی که از موکل اخذ شده چه کرده است و مدعی است که املاکی داشته که به اشخاص دیگری واگذار نموده است ولیکن دلیل بقای آن اقامه نگردیده است، بنابراین خواسته خواهان اعسار را وارد دانسته و با استناد به مواد 25 و 26 از قانون اعسار 1313و ماده 3 قانون نحوه پرداخت محکومیت های مالی مدعی اعسار را به پرداخت پانصد میلیون ریال دفعتاً واحد و مابقی ماهیانه مبلغ یکصد و بیست میلیون ریال که حداکثر تا 28 هر ماه باید بپردازد محکوم و اعلام می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
دادرس شعبه 1037دادگاه عمومی جزایی تهران ـ شعبانی
در خصوص دادخواست تجدیدنظر آقای ف.ح. با وکالت آقای س.م. از یک طرف آقای ع.ف. از طرف دیگر همگی نسبت به دادنامه شماره 031 مورخ 06/02/1393 شعبه 1037 دادگاه عمومی جزایی تهران که متضمن پذیرش درخواست تجدیدنظرخواه ردیف اول دایر بر اعسار از پرداخت محکوم به موضوع دادنامه شماره 794 مورخ 17/08/1390 که به لحاظ انتساب اتهام کلاهبرداری در حق تجدیدنظرخواه ردیف دوم اصدار یافته و تقسیط پرداخت آن همراه با پرداخت پیش قسط می باشد دادگاه در مورد تجدیدنظرخواه ردیف اول اعتراض وی را مؤثر و مستدل ندانسته رأی به رد آن صادر ولیکن در مورد تجدیدنظرخواه ردیف دوم دادگاه اعتراض را وارد دانسته زیرا آنچه مورد تقسیط واقع شده رد مال موضوع اتهام کلاهبرداری است که این امر به عنوان بخشی از محکومیت جزای موضوع ماده یک از قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری بوده و به عنوان دین تلقی نمی گردد تا بر اساس قانون اعسار و در قالب مواد 1-20 و 38 مورد رسیدگی قرار گیرد بدین لحاظ دادنامه تجدیدنظرخواسته را مخدوش تشخیص و ضمن نقض آن مستنداً به ماده 358 از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی حکم به رد دعوی خواهان بدوی صادر و اعلام می دارد. این رأی قطعی است.
رئیس شعبه 27 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
رجاء ـ استیری
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
در خصوص شکایت آقای ه.ش. با وکالت آقای ع.ج. علیه آقای الف.س. دایر بر فروش مال غیر و خیانت در امانت؛ دادگاه با توجه به تعریف قانونی بزه فروش مال غیر بر اساس ماده یک قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر مصوب 1308 بدین صورت که “کسی که مال غیر را با علم به این که مال غیر است به نحوی از انحاء عیناً یا منفعتاً بدون مجوز قانونی به دیگری منتقل کند کلاهبرداری محسوب و…” که در ماده مذکور بر این که مال متعلق به غیر از فروشنده باشد تأکید شده است و در یک سطر دو بار کلمه مال غیر ذکر شده است با توجه به این که شاکی و مشتکی عنه در مال مورد فروش مالک مشاعی هستند که از ناحیه وکیل شاکی نیز بدین علت که مالی که مشترک بوده است و فروش رفته است شکایت شده است و بر این اساس مالکیت طرفین دعوای کیفری بر اموال مورد شکایت به صورت مشاعی ثابت است و هر دو به نسبت سهم مالکیت بر اموالی که ادعای فروش آن ها شده است دارای مالکیت مشاعی هستند و مالکیت مشاعی بر جزء جزء مال صدق می کند و بر این اساس در زمانی که مالی که مشاعی است فروخته شود جزئی از مال مربوط به فروشنده و جزئی دیگر مربوط به شخص ثالث است و بر این اساس بر مال فروخته شده مال غیر به صورت کامل صادق نیست و با توجه به ماده 2 قانون مجازات اسلامی که بر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است جرم محسوب می گردد و با توجه به اصل تفسیر مضیق در موضوعات کیفری که بر اساس این اصل بایستی کاملاً یک موضوع با تعریف قانونی جرم مطابقت داشته باشد تا بتوان آن موضوع را جرم تلقی و بر آن مجازات بار نمود که با توجه به استدلال ذکر شده در فروش اموال مشاعی نمی توان آن را به صورت کامل فروش مال غیر محسوب و سپس بر اساس تعریف قانونی مجازات بار نمود و در خصوص خیانت در امانت نیز با توجه به این که مال مشاع بوده و دلیلی بر سپردن مال به متهم وجود ندارد، فلذا مستنداً به بند الف ماده 177 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رأی بر برائت وی صادر و اعلام می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رئیس شعبه دوم حقوقی دادگاه عمومی چهاردانگه- ذولفقاری
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ع.ج. به وکالت از آقای ه.ش. نسبت به دادنامه شماره 400734 مورخه 20/9/1392 صادره از شعبه دوم دادگاه عمومی بخش دو دانگه که منجر به صدور رأی بر برائت تجدیدنظرخوانده آقای الف.س. از اتهام فروش مال غیر و کلاهبرداری گردیده دادگاه با مداقه در اوراق پرونده و خصوصاً شکایت اولیه وکیل شاکی که با طرح عنوان این که تجدیدنظرخوانده سهم موکل وی را ارائه ننموده و بیش از سهم خود از آپارتمان های احداثی فروخته است و تقاضای سهم خود از فروش را داشته حکایت از نوعی اختلاف در سهم و میزان آن می باشد و برای اثبات ادعای خود تصدیری مبایعه نامه تنظیمی بین تجدیدنظرخوانده و خریدار ارائه نموده ولی این که سهم القدر موکل وی بعد از ساخت چه مقدار بوده و صورت جلسه ای یا سندی که سهم موکل وی را بعد از احداث تعیین نماید ارائه ننموده است، فلذا دادگاه اعتراض را وارد ندانسته و ایراد و اعتراضی که موجب تزلزل و نقض دادنامه موصوف را فراهم نماید ارائه ننموده است، فلذا دادگاه ضمن رد تجدیدنظرخواهی و این که طرح شکوائیه به کیفیت مطروحه و استدلالات وکیل تجدیدنظرخواه فاقد وصف جزایی بوده، علی هذا با رعایت تبصره 2 از ماده 22 از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه معترض عنه را تأیید می نماید. رأی صادره قطعی می باشد.
رئیس شعبه22 دادگاه تجدیدنظراستان تهران – مستشاردادگاه
حیات مقدم – افشار
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
دارای دو جلد است که به ترتیب بدین خلاصه میباشند: 1-جلد اول: به موجب گزارش مورخ 1390/04/19 نیروی انتظامی اتومبیل پراید شماره … درحالیکه دچار آتشسوزی شده و جسدی با دستهای بسته و سوخته در آن وجود داشته کشف میشود(صفحه1) پرونده به شعبه اول بازپرسی دادسرای .. ارجاع میشود که ایشان طبق نیابت اعطایی به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان … به طور اختصار چنین درخواست داشتهاند (یک دستگاه خودرو پراید در تاریخ 1390/04/19 در مسیر جاده … در یکی از جادههای فرعی پیداشده که در اثر آتشسوزی یک نفر داخل ماشین سوخته است. مستدعی است مراتب به پزشکی قانونی مرکز استان اعلام که اولاً: جسد معاینه و بررسی گردد که آثار شکستگی در استخوانها وجود دارد یا خیر. ثانیاً: بررسی شود که آیا ابتدا کشتهشده و بعد ماشین را آتش زدهاند یا براثر سوختگی از بین رفته. ثالثاً: جنسیت وی مشخص گردد و آزمایش سمشناسی انجام شود و با توجه به اینکه چند رشته سیم برق در محل کشفشده و تار موی زن در آن دیدهشده و حالت جسد حاکی است که دستهای او توسط سیم برق به هم بسته شده مأمورین پلیس بررسی نمایند که آیا این رشته سیمها از همان رسته سیمهایی میباشد که در محل کشفشده یا خیر و با توجه به اینکه یک قطعه صابون با مارک هتل …. در محل کشفشده مأمورین پلیس آگاهی به هتل مراجعه و بررسی نمایند که آیا مالکین ماشین مذکور در طی ده روز اخیر در محل هتل اقامت داشتهاند یا خیر و در صورت اقامت مشخصات دقیق آنان اخذ گردد(صفحه2). پس از تحقیق در مورد مالک اتومبیل مکشوفه گزارش اداره آگاهی… حاکی است که مالک خودرو به نام خانم ف.ک. شناساییشده که ایشان اتومبیل را به شخصی به نام آقای ع.ف. واگذار کرده است از شریک آقای ف. به نام م.س. تحقیقشده اظهار داشته که تقریباً از ساعت 12/30 شب آقای ع.ف. جوابگوی تلفنهای خودش نبوده و اثری از وی در دست نیست و آخرین فردی که با وی تماس داشته آقای م.گ. و کارگران شرکت بودهاند(صفحه 5). طبق گزارش بعدی مأمورین به شرکت مرکز فنی معاینه خودرو (محل کار ع.ف.) مراجعه و در آن محل مقداری سیم برق قرمزرنگ کشف مینمایند که با سیمهایی که دست فرد سوخته شده با آن بسته شده است مطابقت داشتهاند. مأمورین جهت دستگیری م.گ. اقدام کردهاند که معلوم میشود م.گ. قبلاً به اتهام سرقت به عنف توسط مأمورین کلانتری … شهرستان … دستگیر شده است. مأمورین پلیس از م.گ. در خصوص قتل مرحوم ع.ف. تحقیق کردهاند که متهم اعتراف نموده است که در شب مورخ 1390/04/18 با متوفی در داخل اتاق شرکت درگیر شده و سر متوفی به سنگ آشپزخانه برخورد نموده و فوت شده که بعد از فوت وی را داخل صندوق عقب خودرو پراید انداخته و چهار لیتر بنزین از پمپبنزین شهر خریداری کرده و جسد را به جاده … انتقال داده و جسد را روی صندلی راننده با سیم بسته و سپس با بنزین خودرو را آتش زده و با خودرو عبوری به محل کار برگشته است (صفحه 8) آقای بازپرس دادسرای … به دادسرای … نیابت قضایی اعطا نموده که از متهم م.گ. به اتهام قتل عمد تحقیق و قرار بازداشت موقت در مورد وی صادر شود(صفحه 9)، گزارش معاینه جسد مجهولالهویه مرد حاکی است که کاملاً سوخته و زغالی شده است علت فوت تحت آزمایش میباشد(صفحه13). مأمورین از صحنه سوختن اتومبیل و جسد اثر برداری و فیلمبرداری کردهاند(صفحه15)، یکرشته دستبند آهنی و یک چراغقوه در صحنه جرم کشف میشوند که به رؤیت بستگان مرحوم ع.ف. میرسد اظهار داشتهاند متعلق به مرحوم ع.ف. میباشد(صفحه19)سوابق کیفری مرحوم ع.ف. حاکی است که دارای سه فقره سابقه نگهداری تریاک – صدور چک بلامحل در سالهای 1371و 1377 در دادسرا و دادگاه … و اتهام مواد مخدر در سال 1380 در دادگاه … میباشد(صفحه21) از شخصی به نام آقای م.س. متولد 1355 به نام شاکی تحقیق شده اظهار داشته ع.ف. پدر خانم من بوده و مرکز معاینه فنی خودرو در … گرفته بود و در حال ساختن ساختمان بوده است و م.گ. نگهبان شرکت میباشد و ایشان از زن دوم خودش جدا شده بود ولی اخیراً ظاهراً باهم رابطه داشتند و او با چند نفر از کارگران اختلاف داشتند و با فردی به نام م.ر. هم در دادگاه پرونده داشته فکر میکنم از مواد مخدر استفاده میکرده(صفحه 24 به بعد). وی همچنین اظهار داشته مرحوم ع.ف. سه فرزند از زن اول دارد دو تا دختر و یک پسر به نام م.(صفحه 26). از آقای م.گ.. متولد 1370 شغل نگهبان شرکت آهن و ساکن … … به اتهام قتل تحقیقشده اظهار داشته است بله قبول دارم قصد من به قتل رساندن ایشان نبود باهم بگومگو کردیم متوفی به من فحاشی کرد و به خواهرم که حدود 6 ماه است مفقود شده فحاشی کرد ناراحت شدم باهم درگیر شدیم من ع. را هل دادم سر او به دیوار اتاق خورد و ابتدا بیهوش شد و بعداً فوت کرد البته فردی به نام م.س. همدست من در آنجا بود که م.س. با من کمک کرد که در این حال بودیم که ع.ف. بیهوش روی زمین افتاده فوت کرده که من ع. را روی شلوار و پاهای خودم گذاشتم و مقداری نفس دادم و شوک دادم که متوجه شدم ایشان فوت شده است به م. گفتم این فوت شده م. ابتدا قبول نکرد گفت حساب کن یک سگ مرده است بعد متوجه شد که فوت شده است داخل پتو پیچیده دست و پای متوفی را بستیم با سیم برق قرمز با چاقوی م. بریدم با همان سیمها بستیم و چون داشت صبح میشد و اصلاً قاطی کرده بودیم صندوق عقب خودرو را باز کردم وسایل صندوق را داخل اتاق اصلی ماشین جاسازی کردیم و اول سامسونت را باز کردیم داخل کیف را نگاه کردم مبلغ چهارصد هزار تومان پول نقد بود که همه پولها ده هزار تومانی بودند (صفحه 29). وی ادامه داده است دو دستگاه گوشی موبایل بود که م.س. هر دو گوشی را خاموش کرد و دست م. میباشد و پولها را نیز م. برداشت و فکر کردیم کیف سامسونت اثر انگشت دارد و پشت راننده داخل پراید انداختیم و من خودم ابتدا بنزین را داخل کیف ریختم و آتش زدم و مدارک هم داخل کیف بود که آتش زدیم و کارت مهر همدست م. مانده است. سؤال شده از مبلغ چهارصد هزار تومان چه مبلغی به شما داده است جواب داده هنوز چیزی نداده است. سؤال شده بعد از آتش زدن خودرو و جسد با م. کجا رفتید جواب داده است دو نفری با موتور م. به … برگشتیم از فردی به نام الف.م. مقداری سیگار گرفتیم و به منزل م. رفتیم چون شلوار من خونی شده بود شلوار خودم را در منزل م. تعویض کردم و یکی از شلوارهای م. را پوشیدم و بعد دونفری به … داخل شرکت رفتیم ابتدا خونهایی که به دیوار ریخته بود را تمیز کرده و از بین بردیم و من مقداری بیحال شدم که م. گفت بلند شو محل را تمیز کنیم که با هم خونها را تمیز کردیم(صفحه30)، سؤال شده انگیزه شما از قتل متوفی چه بود پاسخ داده است ابتدا با هم درگیر شدیم و بعد من ع. را هل دادم و م. هم او را هل داد که سرش به دیوار خورده بود و فوت کرده انگیزه دیگر نبوده است(صفحه31). در تحقیق بعد نیز تقریباً مطالب مذکور را تکرار نموده است(صفحه48)، مأمورین به محل شرکت مراجعه نمودهاند آثار تراشیدگی محل ریختن خون مرحوم بر روی دیوار را مشاهده کردهاند(صفحه51). در شعبه بازپرسی نیز متهم م.گ. اظهار داشته قتل وی (مرحوم ع.ف.) را قبول دارم و آتش زدن جسد و خودروی وی را هم قبول دارم ولی قصد قتل وی را نداشتم (صفحه 58). در این تحقیق نامبرده اظهار داشته به هنگام قتل تنها بودم(صفحه60)، به متهم اتهامش مبنی بر رانندگی بدون گواهینامه نیز تفهیم شده گفته است قبول دارم(صفحه63) در تحقیق مورخ 1390/04/30 م.گ. اظهار داشته در لحظه درگیری م.س. در حال مصرف مواد بود و مرحوم ف. را هل داد(صفحه67) آقای بازپرس دادسرای اسفراین در تاریخ 1390/04/30 با این استدلال که محل درگیری با مرحوم ع.ف. و فوت وی در محل شرکت واقع در … بوده است قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادسرای … صادر کرده است که این قرار مورد موافقت آقای دادستان قرارگرفته است(صفحه71) آقای بازپرس دادسرای … نیز پس از ارجاع پرونده دستورات لازم جهت بررسی امر صادر نمودهاند(صفحه75 به بعد). آقای م.ف. 32 ساله باسواد اهل و ساکن …(فرزند مقتول)اظهار داشته که فرد یا افرادی پدر وی را به قتل رسانده و با بردن جسد او به اطراف … آن را به آتش کشیدهاند تقاضای قصاص قاتل یا قاتلین پدر خود را کرده است(صفحه 79)، سؤال شده آیا بین پدر شما و م.گ. اختلافی وجود داشته جواب داده است هیچ مشکلی وجود نداشته است(صفحه80). از م.س. متولد 1364 شغل خیاط باسواد اهل و ساکن … به نام متهم به قتل عمدی مرحوم ع.ف. تحقیقشده اظهار داشته است آقای م.گ. چهار شب قبل از قتل مرحوم ف. مرتباً با من تماس میگرفت و از من میخواست که پیش او به محل نگهبانی بروم و با او همکاری کنم که مرحوم ع.ف. را بکشیم میگفت مهندس یک پاکت پر پول دارد حتی اشاره به ده هزار تومانی میکرد که آقای ف. پول زیادی به کارگاه آورده است و داخل کیف سامسونت گذاشته که من چند شبی حرف او را قبول و گوش نکردم تا اینکه شب حادثه گفت امشب بیایید یا نیایید من کار ف. را تمام میکنم چون پول زیادی دارد و من با اصرار آقای گ. همان شب به سوله محل نگهبانی رفتم با یک دستگاه موتورسیکلت هوندا ساعت 11/30 دقیقه شب وقتی نزد م. رسیدم دیدم م. و مرحوم ع.ف. داخل اتاق نگهبانی نشسته بودند بعد از چند دقیقه یک دستگاه خودرو 206 با سه نفر آمدند که یکی داماد مرحوم ع. بود و بقیه را نشناختم به داخل اتاق نگهبانی نیامدند مرحوم ع. از پشت ماشین پراید نوشابه خانواده آورد باهم خوردند بلافاصله آنها رفتند بعد از آن م. به ع. گفت شام نخوردهام که مرحوم رفت از بیرون شام آورد سه نفری شام خوردیم که م. قرص خواب نیز داخل غذای مرحوم ع. ریخته بود بعد از شام مرحوم ع. به قصد خوابیدن داخل ماشین میخواست از نگهبانی خارج شود که م. با چوبی که از قبل آماده کرده بود(دسته کلنگ) از پشت سر به مرحوم زد و مرحوم به م. فحش داد و مرحوم میخواست چوب را از دست م. بگیرد که م. چوب را به گردن مرحوم انداخت تا اینکه فوت کرد بعد او را رها کرد بعد از آن داخل پتو انداختیم من از پاهای مرحوم گرفتم م. دست و پای مرحوم را با سیم برق بست و با همدیگر به صندوق عقب پراید انداختیم، م. رانندگی کرد و من هم پشت سر او با موتور حرکت کردم و به سمت شهر آمدیم م. جلوی پارک …. با پراید ایستاد من با موتور به پمپبنزین… رفتم دو عدد بطری خانواده بنزین پر کردم و نزد م. آمدم به سمت جاده… حرکت کردیم م. با پراید بود و من با موتور پشت سر او بودم در نزدیک گردنه پلیس سمت راست جاده سرپائینی بود رفت من هم پشت سرش در آنجا م. مرحوم را از پشت(پراید) درآورد و من هم درب راننده را باز کردم با هم جسد را روی صندلی راننده گذاشتیم و م. بنزینها را روی ماشین و مرحوم ریخت و با فندک من ماشین را آتش زد و بلافاصله با موتور من از صحنه متواری شدیم و به سمت… آمدیم در بین راه چوب(آلت قتاله) را در گردنه انداختیم که حاضرم آن را نشان بدهم بعد از آن به محل کارگاه رفتیم و در آنجا خونهایی که روی دیوار انباری ریخته بود را با چاقو تراشیدیم و مجدداً م. آنجا را گچ گرفت و قلیان کشیدیم و بعد به خانه آمدم سؤال شده هدف و انگیزه شما از به قتل رساندن آن مرحوم چه بود جواب داده است فقط به خاطر اینکه م. گفته بود که مرحوم پول زیاد دارد سؤال شده آیا گواهینامه دارید؟ پاسخ داده است: خیر. سؤال شده آیا خدمت وظیفه انجام دادهاید؟ جواب داده است: در حال حاضر سرباز فراری از پادگان… هستم(صفحه 83 به بعد) وی در ادامه گفته است دو عدد گوشی تلفن همراه یک حلقه انگشتر طلا-کارت سوخت بنزین- یک عدد عابر بانک به نام ع.ف.، یک عدد کیف سامسونت حاوی چهارصد هزار تومان وجه نقد ده هزار تومانی و اسناد داخل آن یک فقره چک که سی و یک میلیون وجه آن بود(از مقتول به دست آمد)، سؤال شده این اموال را چه کردید؟ جواب داده است: مبلغ دویست هزار تومان وجه نقد به من داد و بقیه دست خودش بود که دو سه روز بعد از قتل مرحوم برادرش د. به درب منزلمان آمد و یکصد هزار تومان گرفت و دو عدد گوشی تلفن همراه قاتل و انگشتر مقتول نزد من است که حاضرم تحویل دهم(صفحه 85). وی همچنین اظهار داشته قبل از قتل مرحوم ف. مقدار 27 پاکت سیمان از م.گ. از کارگاه مرحوم بردهام که مقدار نود هزار تومان به م. دادم همچنین م. مقداری آهن به الف.الف. فروخته بود که مبلغ یکصد و هفت هزار تومان از وی گرفته بود(صفحه 86) خانم ب. متولد 1360 (دختر مقتول) از قاتلین پدر خود شکایت نموده تقاضای قصاص ایشان را کرده است(صفحه 114)، خانم ب.ف. متولد 1361 نیز به همین نحو از قاتلین پدر خود شکایت کرده و تقاضای قصاص نموده است(صفحه 116) آقای بازپرس از پزشکی قانونی استعلام نموده است که آیا در سر جسد آثار شکستگی دیدهشده است یا خیر؟(صفحه 120) پزشکی قانونی به موجب نامه مورخ 1390/4/20 اعلام نموده است که جنسیت متوفی مذکر بوده و علت فوت سوختگی شدید و عوارض ناشی از آن بوده است ضمناً به علت سوختگی شدید قسمت اعظم استخوانها از بین رفته و در قسمت باقیمانده علائمی دال بر شکستگی زمان حیات یافت نشد نتیجه سمشناسی و آسیبشناسی متعاقباً اعلام میگردد.(صفحه 133) نتیجه آزمایش DNA نیز حاکی است که از نمونه خون جسد مجهولالهویه و نمونه خون همسر و فرزند احتمالی متوفی (ع.ف.) آزمایش صورت گرفته ژنوتایپ اللهای پدری م.ف.(پسر متوفی) در چندین جایگاه ژنتیکی با ژنوتایب نمونه خون ارسالی از جسد مطابقت دارد (مثبت) (صفحه 135). گزارش مورخ 1390/05/03 پلیس آگاهی حاکی است که چون تحقیقات نشان داده که م.س. در کار خرید و فروش مواد میباشد مأمورین به بهانه خرید مواد وی را دستگیر و از او تحقیق نمودهاند. وی ابتدا منکر همکاری با م.گ. شده ولی از منزل وی مقداری از اموال مقتول کشف شده است و سرانجام متهم اقرار نموده است که با همکاری م.گ. در قتل مرحوم و آتش زدن اتومبیل وی شرکت داشته است. (صفحه 167) آقای م.الف. خود را به وکالت از طرف م.گ. معرفی کرده است(صفحه 173) و آقای ه.الف. وکیل پایه یک دادگستری نیز خود را به وکالت از طرف م.س. معرفی نموده است(صفحه 184) پاسخ مورخ 1390/05/16 پزشکی قانونی حاکی است که (وجود دوده در قسمتهای مختلف راههای هوایی -به خصوص حنجره- بیانگر تنفس وی در هنگام آتشسوزی بوده و در نتیجه فوت وی براثر سوختگی در زمان حیات رخ داده است ضمناً هرچند به دلیل از بین رفتن قسمت اعظم استخوانهای جمجمه حدوث ضربه را نمیتوان منتفی دانست لکن عدم وجود خون بر روی بقایای مغز و شکستگی از ناحیه درزهای استخوان جمجمه قویاً به نفع شکستگی جمجمه ناشی از سوختگی با درجه حرارت بالا میباشد) (صفحه 187). از شخصی به نام س.خ. متولد 1373 باسواد به اتهام معاونت در قتل(عمد) مرحوم ع.ف. با تحریک و تشویق آقای م.گ. تحقیق شده نامبرده اظهار داشته اتهام را قبول ندارم من اطلاعی از موضوع ندارم سؤال شده طبق اظهارات م.س. قرصهایی را تهیه و به م.گ. برای خوراندن به مرحوم دادهاید، پاسخ داده است قبول ندارم این موضوع واقعیت ندارد(صفحه 200). از خانم ن.خ. متولد 1367 دانشجو به نام متهم تحقیق و از وی سؤال شده طبق سوابق(پرینت) تلفن شما با مرحوم ع.ف. ارتباط تلفنی داشتهاید جواب داده است برای پیدا کردن کار با آقای ف. تماس تلفنی داشتم قرار بود که ایشان در شرکت خود یا شرکت یکی از دوستانش برای من کار پیدا کند(صفحه202) در تحقیق دیگر که در نیروی انتظامی از متهم م.گ. به عمل آمده اظهار داشته م. مرحوم را هل داد و من با یک چوب که بغل درب گذاشته بودم(دسته کلنگ) زدم به سرش و م. پیکنیک چراغ توری به طرفش پرت کرد و م. و من دستها و پاهای مرحوم را با سیم بستیم(صفحه 209) وی در ادامه اظهار داشته م. هل داد و خورد به دیوار سرش خونی شد و بلند شد و حتی دستش را به سرش زد دید خون میآید بعداً من با چوب دوستی به گیجگاه سرش ضربه زدم و افتاد و دستهایش را از در و دیوار گرفت و دوباره بلند شد و م. با پیکنیک زد(صفحه 209 به بعد)، م.س. .نیز در تحقیق دیگر اظهار داشته من هیچ ضربهای نزدم و م. با چوب درحالیکه مهندس خم شده بود از پشت سر با چوب دسته کلنگ به سر مرحوم زد و فقط یک ضربه زد و سپس چوب را انداخت زیر گلوی مهندس چوب را نگه داشت … که سیم انداخت دور گردن مهندس از پشت زانویش را پشت سر مهندس گذاشت و خفهاش کرد حدود ده دقیقه طول کشید من هم پاهای مقتول را بستم … من چراغ توری را پرتاب نکردم برداشتم که خانه آتش نگیرد(صفحه 212). سرانجام به تاریخ 1390/06/02 آقای بازپرس قرار نهائی را چنین صادر کرده است: در خصوص اتهام آقایان الف- م.گ.ب- م.س. ردیف اول 1-دایر بر قتل عمدی مرحوم ع.ف. 2-آتش زدن جسد متوفی 3-آتش زدن خودرو او 4-سرقت اموال متوفی 5-خیانت در امانت و فروش مال غیر با فروش اموال شرکت متوفی تحت نگهبانی متهم 6-رانندگی بدون گواهینامه با خودروی متوفی و متهم ردیف دوم (م.س.) متهم است به: 1-شرکت در قتل (عمد) مرحوم ع.ف. 2-شرکت در تحریق جسد متوفی 3-شرکت در تحریق عمدی خودرو متوفی 4-شرکت در سرقت اموال متوفی 5-رانندگی بدون گواهینامه موتورسیکلت 6-معامله مال غیر (اموال متعلق به شرکت متوفی از متهم ردیف اول با توجه به اینکه علت فوت مرحوم سوختگی اعلام گردیده آتش زدن عمدی در حوزه … واقعشده قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادسرای … صادر کرده است با توجه به اختلاف در صلاحیت مقرر داشته است پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال شود که معاونت دادسرا با این قرار موافقت نموده است(صفحه 222 تا 224) شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان … در مقام حل اختلاف در صلاحیت به شایستگی دادسرای … حل اختلاف به عمل آورده است (صفحه 226) آقای ش. ع. وکیل پایه یک دادگستری خود را به وکالت از طرف خانمها ب.و ب.ف. و خانم ک.م. (اولیای دم مرحوم ع.ف.) خود را معرفی کرده است(صفحه 231) پس از انجام تحقیقات مقتضی توسط دادسرای … سرانجام به موجب قرار نهایی مورخ 1390/10/12 بهاختصار چنین اعلام نظر کرده است در خصوص اتهام آقایان: 1-م.گ. مبنی بر مشارکت در قتل عمدی مرحوم ع.ف. و آتش زدن خودرو و سرقت اموال متوفی و خیانت در امانت و فروش مال غیر با فروش اموال شرکت متوفی رانندگی بدون پروانه با خودرو متوفی 2- م.س. دایر بر شرکت در قتل مرحوم ع.ف. و شرکت در آتش زدن خودرو مقتول و شرکت در سرقت اموال متوفی و معامله مال غیر و رانندگی بدون گواهینامه با موتورسیکلت بنا به دلایل احصایی در خصوص اتهام نامبردگان دایر بر مشارکت در قتل عمد و آتش زدن خودرو و شرکت در سرقت و رانندگی بدون پروانه قرار مجرمیت صادر میگردد در خصوص اتهام م.گ. دایر بر فروش مال غیر و اتهام م.س. مبنی بر معامله بر مال غیر نیز قرار مجرمیت صادر کرده است در مورد اتهام فروش آهن قرار منع تعقیب صادر نموده و در خصوص اتهام م.گ. مبنی بر خیانت در امانت نیز قرار منع تعقیب صادر کرده است. و در مورد اتهام متهمین دایر بر آتش زدن جسد مقتول نیز چون فوت براثر سوختگی اعلامشده لذا قرار منع تعقیب صادر کرده است.همچنین در خصوص اتهام س.خ. دایر بر معاونت در قتل مرحوم ف. به لحاظ عدم کفایت دلیل قرار منع تعقیب صادر نموده که این قرار مورد موافقت دادسرا قرارگرفته است(صفحه 318 به بعد) که قرارهای منع تعقیب صادره به شکات اعلام و پس از اعتراض پرونده در شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی … مطرح و قرار صادره تأیید شده است.(صفحه 334) متعاقباً کیفرخواست نیز صادر و پرونده به دادگاه کیفری استان ارسال گردیده است(صفحه 341) پرینت مکالمات تلفنی شخصی به نام م.(ظاهراً م.گ.با شخص دیگری که نام او مشخص نمیباشد و احتمالاً م.س. است) در پرونده وجود دارد که حاکی است طرفین در مورد قتل مهندس(مرحوم ف.) با یکدیگر مکالمه داشتهاند (صفحه 344 به بعد) شعبه اول دادگاه کیفری استان … در تاریخ 1391/01/14 دستور دعوت طرفین و نیز ارائه گواهی حصر وراثت را صادر نموده است(صفحه 354) نامه اداره زندان … حاکی است که م.گ. علاوه بر اتهامات مذکور در کیفرخواست به اتهام شرکت در سرقت به عنف طلا محکوم به یک سال حبس و 74 ضربه شلاق و به جرم ایراد صدمه بدنی غیرعمدی و رانندگی بدون گواهینامه محکوم به پرداخت دیه نیز شده است.(صفحه 358). ع.الف. وکیل پایه یک دادگستری خود را به وکالت از طرف م.گ. معرفی کرده است(صفحه 372) متعاقباً نیز ر.ن. وکیل پایهیک دادگستری به وکالت از طرف م.گ. معرفی شده است(صفحه 374). جلسه دادگاه در تاریخ 1391/03/16 تشکیل شده ابتدا الف. وکیل م.گ. در دادگاه حاضرشده و وکالت خود را به ن. محول نموده است سپس نماینده محترم دادستان تقاضای مجازات متهمین را نموده است آقای م.ف. نیز به عنوان ولیدم مقتول تقاضای قصاص متهمین را کرده است. خانم ب.ف. و ب.ف.(فرزندان مقتول) و نیز خانم ک.م. (مادر مرحوم ع.ف.) نیز تقاضای قصاص متهم را نمودهاند. م.ف. در این جلسه اظهار داشته پدرم با هزینه شخصی م.گ. را داماد کرده است. آقای ع.ن. وکیل اولیای دم نیز در مورد تقاضای اولیای دم مبنی بر قصاص نفس توضیحاتی دادهاند و دلایل مجرمیت متهمان را احصاء کردهاند(صفحه 383 به بعد). دادگاه به متهم ردیف اول م.گ. اتهاماتش را مبنی بر شرکت در قتل عمدی مرحوم ع.ف. با سوزاندن خودرو او و سرقت اموال مرحوم و فروش مال غیر و رانندگی بدون پروانه را تفهیم کرده وی گفته است شب حادثه من با م.س. که از قبل دوست بودیم و م. به مواد مخدر شیشه و حشیش اعتیاد داشت ولی من معتاد نبودم و م. چون جایی نداشت برای مصرف مواد بیشتر اوقات شبها و روزها به شرکت میآمد و آقای ف. با آمدن آقای س.(به شرکت) مخالف بود(صفحه 398) وی سپس به شرح حادثه پرداخته و اظهار داشته مرحوم برای آنها شام تهیه کرده و سپس آقای س.ی داماد آقای ف. با سه نفر دیگر به شرکت میآیند و پس از خوردن نوشابه میروند و بعد اظهار داشته من با مرحوم به خاطر حساب و کتاب بحثمان شد دو نفرمان سر این موضوع از جا بلند شدیم م. داشت حشیش میکشید سیگار خود را خاموش کرد و بلند شد من و مهندس جر و بحثمان بالا گرفت من پول میخواستم مهندس میگفت میدهم ولی الآن ندارم بعد م. مهندس را هل داد سرش خورد به دیوار و سرش شکست که گوشه دیوار خونی شد من یک چوب که دسته کلنگ بود برداشتم و به طرفش رفتم که بزنم چوب را از من گرفت و گفت چکار میکنی و من با چوب حملهور شدم مهندس دفاع کرد با دو دست ضربه چوب مرا گرفت من از ترس آمدم عقب و م. چراغ توری را که وسط بود برداشت و زد به سرش(متهم سمت راست سرش را نشان داده است) رفتم سر مهندس را گذاشتم بالای شلوارم دیدم نفس ندارد م. مرا تهدید کرد گفت بیا پولهایش را برداریم برویم م. رفت از اتاقهای دیگر سیم برق آورد من گفتم همینجا دفنش کنیم م. گفت سگهای آگاهی جسد را پیدا میکنند م. میگفت اگر جسد بماند مأمورین آگاهی انگشتنگاری میکنند باید او را بسوزانیم دستهای جسد را م. بست چون م. چاقو داشت امکان داشت مرا بزند حرفهای او را گوش میکردم خودم نیز ترسیده بودم مهندس زنده نبوده چون وقتی سرش را روی پایم گذاشتم فهمیدم؛ من با ماشین دنده عقب آمدم ماشین را آوردم نزدیک اطاق دو نفری متوفی را گذاشتیم صندوق عقب م. با موتور جلو میرفت من هم پشت سرش رفتم م. از داخل کارگاه یک قوطی نوشابه خانواده خالی را برداشت که بنزین تهیه کند من جلو پارک …. ایستادم م. رفت بنزین گرفت و بطری بنزین را از قسمت شاگرد انداخت داخل و گفت پشت سر من بیا رفتیم جاده … دیدم م. به جاده فرعی کشید 20 متر از جاده اصلی دور شدم سراشیبی بود م. آمد پیش من و من هم پیاده شدم مهندس را از صندوق عقب برداشتیم اول گذاشتیم پشت فرمان بعد سیمها را باز کردیم و کمربند خود را م. به مهندس بست م. بنزین را داد به من و گفت کاپوت را باز کن و سیمها را قطع کن و بنزین را بریز روی موتور که هر کس ببیند بگوید ماشین نقص فنی داشت … بنزین را به همه قسمتهای خودرو ریخت کیف سامسونت را که مدارک داخلش بود غیر از چهارصد هزار تومان پول که م. در داخل شرکت برداشته بود بنزین ریخت و من موتور را روشن کردم با همان چوبی که در دست داشتم و منتظر بودم م. آتش بزند فرار کنیم برویم یککم رفت نزدیکتر کبریت را انداخت به صندوق عقب ماشین که ماشین آتش گرفت و آمد جلو موتور نشست و من پشت سرش و چوبی که در دست داشتم در جاده انداختم من ماشین را آتش نزدم چون معتاد نبودم که کبریت یا فندک داشته باشم(صفحه 410). اقرار قبلی وی به او تفهیم شده اظهار داشته مرا توی آگاهی زیاد زدند که پایم از جا درآمد و م. مرا تهدید کرده بود(صفحه 411). دادگاه در پایان دستور داده است که متهمان به زندان اعزام و به صورت جداگانه نگهداری شوند و ممنوعالملاقات باشند(صفحه 412) این جلد موضوع قابلتوجه دیگری ندارد. 2-جلد دوم: آقای ع.الف. به وکالت از طرف موکل خود(م.گ.) لایحهای تقدیم داشته و تقاضای صدور حکم برائت وی را نموده است(صفحه 453) در جلسه مورخ 1391/07/18 دادگاه ابتدا نماینده محترم دادستان از کیفرخواست دفاع کردهاند سپس م.گ. به نام متهم توضیحات دیگر به سمع دادگاه رسانده و گفته است من فقط یک ضربه چوب در درگیری از کمر به پایین مقتول زدم رانندگی که کردم از روی تهدید بود و من ماشین مقتول را که وی داخل آن بود آتش نزدم (صفحه 457) آقای ع.الف. وکیل متهم نیز از وی دفاع کرده است(صفحه 459) آقای وکیل دیگر متهم به نام ح.الف. نیز اظهارات اولیه موکل خود را مخدوش دانسته است(صفحه 461) دادگاه به متهم م.س. اتهامش را مبنی بر مشارکت در قتل عمدی مرحوم ع.ف. تحریق خودرو مرحوم سرقت اموال و فروش مال غیر و رانندگی بدون پروانه را تفهیم نموده است. متهم به شرح ماجرا پرداخته و اظهار داشته س.خ. مقداری قرص به م.گ. داد و گفت از قرصهایی است که پدرم شیمیایی است، مصرف میکند و م. قرصها را گرفت و داخل شام ریخت و بعد غذا را به خورد مرحوم ف. داد و ایشان به خواب رفت باز همان شب نقشه قتل را کشید ساعت 2 به منزل بازگشتم … وی توضیح داده است که شب دیگر م. با چوبی که داشت از پشت سر به مرحوم حمله کرد و به پشت سرش زد و چوبی که در دست داشت به زیر گلوی مرحوم انداخت و با قدرت داشت خفهاش میکرد … مرحوم ف. به م. میگفت من تو را داماد کردم و به تو پول دادم داری چکار میکنی ولم کن، پای م. به چراغ توری خورد و موجب آتشسوزی قسمت پائین پیکنیک شد که من آن را خاموش کردم و م. وی را به طرز فجیعی خفه کرد م. با چند تکه از سیم برق مجدداً به داخل اتاق برگشت و سیم زیر گلوی مهندس انداخت و با قدرت کشید بعد نبض مهندس را گرفت و گفت نبضش نمیزند. وی سپس توضیح داده است که م. کیف سامسونت و اموال دیگر را برداشت و درب کیف را باز کرد و چهارصد هزار تومان و یک چک تاریخ گذشته سی میلیون تومانی توی آن بود و گفت توی اتاق نگهبانی دفنش کنیم بعد دو نفری او را توی صندوق عقب ماشین گذاشتیم وی توضیح داده است که پس از تهیه بنزین م. آن را روی ماشین ریخته و با فندک بطری را آتش زده و آن را داخل خودرو انداخت و خودرو را آتش زد(صفحه 479). آقای ه.الف. به وکالت از طرف م.س. لایحهای تقدیم نموده و توضیح داده است که گ. مرتکب قتل مرحوم شده و موکل او گناهی نداشته است(صفحه 504). در جلسه مورخ 1391/08/01 نیز وکیل متهم مزبور به دفاع از وی پرداخته است (صفحه 505 تا 510) دادگاه جلسه را برای استماع اظهارات گواهان تجدید نموده است(صفحه 511) در جلسه مورخ 1391/10/12 آقای ح.الف. به وکالت از طرف م.گ. اظهار داشته که سه تن از شهود از طرف خانواده متهم ردیف دوم (م.س.) تهدید شدهاند که به همین جهت دادگاه جلسه را برای استماع شهادت شهود تجدید کرده است(صفحه 532) در جلسه مورخ 1391/10/22 آقای ر.د. 28 ساله به نام گواه حاضر شده و گفته است من پنج سال است به اتهام مواد مخدر در زندان میباشم و در زندان با م. و م. آشنا شدم یک روز م. و م. سر و صدا کردند م. گفت من ف. را کشتهام و عذاب وجدان گرفتهام من به تو(یعنی م.) 20 میلیون تومان میدهم که بگو من کشتهام و اگر پول را قبول نکنی و در دادگاه اقرار نکنی خانهات را آتش میزنم(صفحه 537) در جلسه مورخ 1391/10/25 نیز آقای ح.الف. 34 ساله اظهار داشته یک خانم را بردیم سوله در آنجا خفت کردیم و طلاهایش را گرفتیم بعد گیر افتاده و به زندان افتادیم، م.س. در زندان به من گفت سرقت را بینداز گردن م.گ. و گفت مهندس را کشتیم و بردیم جاده … آتش زدیم(م. گفت) آتش زدم(صفحه 539 به بعد) در جلسه مورخ 1391/10/27 نیز از س.خ. متولد 1373 به نام گواه تحقیقشده اظهار داشته م.گ. و م.س. را به اتهام قتل به آگاهی آورده بودند مرا به خاطر سرقت آنجا خواسته بودند م. داشت گریه میکرد از او سؤال کردم به من گفت شخصی را کشتهام و با یکی بودهام اسم او را نگفت مأمور مرا خواست دو سیلی زد گفت به شما چه گفته من همین را به مأمور آگاهی گفتم(صفحه 542 به بعد) م.ف. وکیل پایه یک دادگستری نیز به وکالت از طرف آقای م.س. خود را معرفی کرده است(صفحه 573) پس از رسیدگیهای لازم سرانجام در جلسه مورخ 1391/20/17 از متهمین م.گ. و م.س. آخرین دفاع اخذشده م.گ. گفته است م.س. اعتیاد داشته و من فقط شب حادثه رانندگی کردم و از آتش زدن ماشین و وسایل مرحوم خبر نداشتم از م.س. نیز آخرین دفاع اخذشده اظهار داشته م.گ. با چوب کلنگ بر سر مقتول ضربه وارد کرده و او را به قتل رسانده است وکلای متهمان نیز از آنان دفاع کردهاند (صفحات آخر رسیدگی فاقد شماره میباشند) دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به موجب دادنامه شماره 0085- 1391/20/22 بهاختصار چنین رأی صادره کرده است: در خصوص شکایت اولیای دم مرحوم ع.ف. ع.ه 1-م.گ 2-م.س. دایر بر شرکت در قتل عمدی مرحوم ع.ف. براثر سوختگی شدید و سرقت اموال و رانندگی بدون پروانه و معامله مال غیر (بیست و هفت پاکت سیمان) بنا به دلایل احصایی ازجمله شکایت اولیای دم و تقبل پرداخت فاضل دیه، نظریه پزشکی قانونی و اقاریر متهمان در مرجع انتظامی و بازپرسی و صورتجلسه مواجهه حضوری و پرینت مکالمات تلفنی نامبردگان را با حصول علم مجرم شناخته و به استناد مواد 125- 140- 211- 214 بند الف ماده 290 -301- 347 و سایر مواد احصایی در رأی از قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 و ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری هر دو متهم را به قصاص نفس با پرداخت 1/2 دیه کامل مرد مسلمان به عنوان فاضل دیه و از جهت تحریق خودرو هر یک را به سه سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و در مورد اتهام سرقت وسایل و مدارک هر یک به تحمل ده سال حبس تعزیری و هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری و استرداد اقلام مسروقه مسترد شده به شکات و هر یک از متهمان را به اتهام خرید و فروش مال غیر به هفت سال حبس تعزیری و استرداد 27 پاکت سیمان و پرداخت یک میلیون و ششصد و بیست هزار ریال جزای نقدی و نیز هر یک را به اتهام رانندگی بدون گواهینامه به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرده است(صفحه 630)، آقای ع.الف. به وکالت از طرف آقای م.گ. درخواست تجدیدنظر از رأی مزبور را نموده و توضیح داده است که آقای م.س. که معتاد بوده اقدام به آتشسوزی کرده است آقای ح.الف. نیز لایحهای به عنوان تجدیدنظرخواهی به وکالت از طرف م.گ. تقدیم کرده است همچنین آقایان الف.ف. و ه.الف. نیز به وکالت از طرف م.س. لایحه تجدیدنظرخواهی نسبت به حکم صادره را تقدیم داشته و توضیح دادهاند که موکل آنها از ابتدا انتساب قتل عمد را تکذیب کرده است و م.گ. را عامل قتل معرفی کرده است. مشروح لوایح مربوط به هنگام شور قرائت میشود پرونده به دیوان عالی کشور ارسال رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. توضیحات فتوکپی دادنامه شماره400717- 1390/07/10صادره از شعبه 104 دادگاه عمومی … و دادنامه شماره 00268 – 1390/10/28شعبه ششم دادگاه تجدیدنظر استان که حاکی از محکومیت آقای م.گ. به اتهام سرقت به عنف از خانم ش.ن. میباشد نیز ضمیمه گردیده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید، پس از قرائت گزارش آقای بلادی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای قاسمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر تأیید دادنامه صادره در خصوص محکومیت به قصاص نفس و محکومیت به اتهام رانندگی بدون پروانه و نقض دادنامه صادره در خصوص محکومیت به اتهام سرقت و فروش مال غیر مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای1- م.گ. با وکالت ع.الف. و ح.الف. وکلای پایه یک دادگستری 2- آقای م.س. با وکالت الف.ف. و ه.الف. وکلای پایه یک دادگستری نسبت به دادنامه معترضٌعنه که به موجب آن تجدیدنظر خواهان از حیث اتهام مشارکت در قتل عمدی مرحوم ع.ف. به قصاص نفس با پرداخت تفاضل دیه (به تجدیدنظر خواهان) محکوم شدهاند و نیز از لحاظ اتهام شرکت در تحریق خودرو، سرقت وسایل و مدارک و فروش مال غیر حسب مورد به تحمل حبس و شلاق و ردّ مال محکوم گردیدهاند. اولاً: در خصوص محکومیت تجدیدنظر خواهان به قصاص نفس با عنایت به مجموع محتویات پرونده هرچند که م.گ. در ابتدا اظهار داشته که به تنهایی مرتکب قتل و آتش زدن جسد گردیده است(صفحه 49و60) لکن با عنایت به تحقیقات بعدی که حاکی است نامبرده اظهار داشته است من و م. قرار گذاشتیم هرکدام که گیر افتادیم(دستگیر شدیم) اسم دیگری را نبریم(صفحه91) و نظر به اقاریر اولیه م.س. که ضمن آن اعتراف نموده که به هنگام وقوع درگیری بین م.گ. و مقتول حضور داشته و گوشی همراه مقتول نیز در منزل وی کشف شده که در این مورد اظهار داشته قبول دارم گوشیها را م. برداشت داد به من(صفحه98) و با توجه به صورتجلسه مورخ 1390/05/01 که در مواجهه حضوری به عمل آمده بین م.گ. و م.س. ابتدا م. اظهار داشته که من با دسته کلنگ(چوب) زدم و م. هل داد و بعد از فوت مرحوم دست و پاهای مرحوم را بستیم سپس من و م. بنزین ریختیم و جسد را آتش زدیم و با موتور م. فرار کردیم و متقابلاً م.س. اظهارات وی را تصدیق کرده و گفته است قبول دارم با م. چنین کاری کردهایم م. با چوب به سر مرحوم زد و او را خفه کرد سپس به اتفاق دست و پای مرحوم را با سیم بستیم و او رادر پتو پیچیدیم و به داخل شهر آمدیم بنزین گرفتیم و به جاده … بردیم و آتش زدیم(صفحه87) و نظر به گواهیهای پزشکی قانونی خصوصاً در مورد اینکه علت اصلی فوت را سوختگی شدید مقتول اعلام نموده است(صفحه133و187)و بالاخره با توجه به نحوه مدافعات تجدیدنظر خواهان در جلسات دادگاه که هریک سعی نموده دیگری را مسبب قتل مرحوم ع.ف. معرفی نماید م.س. اظهار داشته م.گ. بود که با چوب کلنگ بر سر مقتول زده و او را به قتل رسانده است(جلسه مورخ 1392/10/17) و م.گ. اظهار داشته برای آتشسوزی چون آقای س. اعتیاد داشتند همیشه وسایل آتشزا مثل کبریت همراه داشتند حتی از پمپبنزین خود ایشان بنزین گرفتند(جلسه مورخ 1392/10/17)که مجموعه اظهارات نامبردگان حاکی از آن است که تجدیدنظر خواهان در دادگاه نیز حضور خود را در صحنه قتل و آتشسوزی نفی ننمودهاند که از تحقیقات مذکور نتیجهگیری میشود که هر دو نفر در صحنه وقوع قتل حاضر بودهاند و هر یک به نحوی در ایراد صدمه و آتش زدن مرحوم ع.ف. مشارکت داشتهاند خصوصاً که م.گ. دارای سابقه کیفری سرقت به عنف نیز بوده است و پرینت مکالمات تلفنی منتسب به تجدیدنظر خواهان نیز حکایت از سبق تصمیم نامبردگان جهت قتل مرحوم دارد(صفحه344 به بعد) لذا ایرادی اساسی از نظر شکلی و ماهوی بر دادنامه تجدیدنظر خواسته در این قسمت وارد نمیباشد و با ردّ دفاعیات تجدیدنظر خواهان و آقایان وکلای ایشان مستنداً به بند الف ماده 265 قانون آئین دادرسی کیفری دادنامه معترضٌعنه تأیید و ابرام میگردد. ثانیاً: در خصوص تجدیدنظرخواهی محکومٌعلیهما و آقایان وکلای ایشان نسبت به آن قسمت از دادنامه تجدیدنظر خواسته که بر اساس آن هر یک از متهمان را به اتهام تحریق خودرو به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم کرده است. با عنایت به اینکه حسب ظاهر هدف از آتش زدن خودرو به قتل رساندن مقتول و محو آثار جرم بوده است که گواهی پزشکی قانونی نیز مؤید وقوع قتل درنتیجه آتشسوزی میباشد لذا آتش زدن خودرو مقدمه قتل محسوب میگردد خصوصاً که دلیلی وجود ندارد که مقتول بر اثر ضربه وارده به سر او به قتل رسیده باشد بنابراین رأی صادره در این قسمت با ایراد روبرو است. ثالثاً: در مورد تجدیدنظرخواهی آقایان م.گ. و م.س. نسبت به آن قسمت از دادنامه تجدیدنظر خواسته که به موجب آن هر یک از نامبردگان به اتهام سرقت به تحمل ده سال حبس تعزیری و74 ضربه شلاق محکوم گردیدهاند نظر به اینکه دادگاه محترم در صدور دادنامه معترضٌعنه به ماده 651 قانون مجازات اسلامی(مصوب سال1375) استناد نموده است درحالیکه در صدر ماده مرقوم آمده است که(هرگاه سرقت جامع شرایط حد نباشد ولی مقرون به تمام پنج شرط ذیل باشد …) و در پرونده امر وجود پنج شرط مذکور در ماده در مورد تجدیدنظر خواهان محرز نمیباشد لذا از این حیث نیز رأی صادره واجد ایراد قضایی است. رابعاً: در مورد محکومیت تجدیدنظر خواهان به اتهام خرید و فروش مال غیر نظر به اینکه حسب محتویات پرونده م.گ. نگهبانی انباری که پاکتهای سیمان در آن نگهداری میشده است را بر عهده داشته که وی سیمانها را برداشته و جهت فروش به م.س. داده است با این وصف اقدام م.گ. خیانت درامانت موضوع ماده 674 قانون مجازات اسلامی محسوب میگردد و در مقام تردید بین خیانت درامانت و کلاهبرداری(فروش مال غیر) مجازات خفیفتر یعنی خیانت درامانت لحاظ خواهد شد و نه فروش مال غیر و در مورد تجدیدنظر خواه دیگر م.س. نیز هرچند عنوان معامله بر مال غیر میتواند مصداق داشته باشد لکن چون تعیین مجازات برای او مرتبط با میزان مجازاتی خواهد بود که برای م.گ. تعیین میگردد و به عبارتی به نحوی بین اعمال نامبردگان ملازمه وجود دارد، در این قسمت نیز رأی دادگاه محترم مواجه با اشکال میباشد، لذا در کلیه موارد مذکور (سرقت – تحریق و کلاهبرداری) اعتراض تجدیدنظر خواهان و آقایان وکلای ایشان وارد است. مستنداً به بند 4 از شق ب ماده 265 قانون آئین دادرسی کیفری دادنامه تجدیدنظر خواسته در موارد اخیرالذکر نقض و رسیدگی مجدد به شعبه دیگر از محاکم کیفری استان … ارجاع میشود، ارشاداً متذکر میگردد که در جرائم تعزیری رعایت مقررات مربوط به تعدد جرم لازم است. خامساً: در خصوص محکومیت تجدیدنظر خواهان به اتهام رانندگی بدون پروانه با عنایت به اقرار صریح ایشان به نداشتن گواهینامه رانندگی وسیله نقلیه موتوری ایرادی اساسی از جهت شکلی و ماهوی بر دادنامه تجدیدنظر خواسته وارد نبوده با ردّ اعتراض ایشان مستنداً به بند الف ماده 265 قانون آئین دادرسی کیفری دادنامه معترضٌعنه در این قسمت تأیید و ابرام میگردد.
شعبه 7 دیوان عالی کشور – رئیس و عضو معاون
حسین انتظاری – سید عباس بلادی
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
در مجموعه حقوقی وکیل سوال با مدیریت خانم ام البنین تنکابنی رضایی، شما همیشه به آخرین قوانین و مقررات دسترسی دارید و میتوانید از مقالات تخصصی نوشته شده توسط وکلای باتجربه استفاده کنید. این مقالات به زبان ساده و کاربردی، شما را با جنبههای مختلف حقوقی، مالی و کیفری آشنا میکنند. برای اطلاع از جدیدترین تغییرات قانونی و مطالعه مقالات بهروز، کافی است به وبسایت ما مراجعه کنید و با اطلاعات کامل، تصمیمهای حقوقی بهتری بگیرید.
وکیل سوال، همراه شما در مسیر عدالت
نظرات کاربران